روز میآمد و تو همه چشم میشدی برای خوب دیدن تا دروازه دنیای پرسش را باز کنی و به جاده رازهای زندگی برسی. از همان دوران کودکی که بزرگان را خسته میکردی از سیل پرسشهایت، میل به دانایی روحت را تسخیر کرده بود. پیش از نسل تو، خیالپردازیهای دروغی بر دنیای درمانگران سایه میانداخت. چرخ گردون در چرخش بود تا کسانی چون تو پدیدار شوند برای آشکار کردن چهره واقعی ماجرای پزشکی و تو در مسیر آگاهی تمامی عمر را به کشف رازهای سلامتی سپری کردی تا برای نسلهای بعدی پایههای بنایی استوار را بسازی که برآن تکیه کنند و هر روز در مسیر حفظ سلامتی بیشتر بدانند.
آرامگاه بوعلی سینا در همدان
یادگارانت در دوران ما همان کاری را انجام میدهند که در رؤیاهایت داشتی. آنها سالهای جوانی را در مسیر آموختن رازهای سلامتی سپری میکنند تا به آن مرز از آگاهی برسند که به عنوان پزشک مراقب سلامتی دیگران باشند. نسلی از آنها چون تو مدام در جستوجوی شیوههای مؤثرترند و نسلی از آنها چون تو خود را وقف رسیدگی به نیازمندان میکنند. خیلی وقتها دوری از خانه و خانواده را تحمل میکنند تا در کنار کسانی باشند که به آگاهی آنها نیاز دارند.
در روزگاری دور راهی را آغاز کردی که هنوز ادامه دارد. یادگارانت پزشکان امروزیاند که بر ستونهای ساخته تو تکیه میکنند و مرزهای جدیدی از دانش را بر روی مردمان میگشایند تا این آرامش برای ساکنان کره خاکی باشد، که به وقت رسیدن حادثه یا بیماری، فرشتههای نگهبانی هستند که با تکیه برآگاهی به کمک میآیند.
«دوچرخه»؛ ضمیمه نوجوان همشهری